خانه
تماس
دکلمه
شعر
روز نوشت

 


نور
زندگی
زنده به گور
آزادی
شکست
شعر بی فعل
کتاب تازه ای باید
غریبان چمن
باران
بی خواب
تشنه سلام
جوی وجیحون
خاکستر
پیام
ساحل
تنهایی
نقاش
آشنا
ستاره
نیاز
برف عمر
مجنون
بی مرکب
بس کن
دعا
و هنوز
نوروز
راز غم
آرزو
افسانه
نجوا
همره
باغبان
باران خاطرات
غرق جا وید
نیاز
اذان عشق
راز
پند
قلم

 

 

 

 



" کتاب تازه ای باید "

!توای مادر
مریزان شیر تلخ جهل درحلقوم فرزندت
زمانی میرسد کز سینه ات شیری دگر باید

مبار این اشک ها بر حرف هر نادان منبر رو
زمانی میرسد کز چشم هایت اشک های دیگری باید

مکن شادی به قتل نوجوانان عاشق این شهر
زمانی می رسد تا بر فراز بام لب هایت
پرستوهای شادیی دگر باید

دعایت بهرخیر کس
شود نفرین ونفرینت دعا باید

زمانی میرسد فرخنده و زیبا
زمانی میرسد در دستهای هر جوان شهر
به جای چوب و زنجیری
کتاب تازه ای باید

زمانی میرسد بر دست های هرادیبی
جای بندی، بوسه ای باید

ز شعر پاک حافظ نیز تعبیری دگر باید
ومنطق های هر اشکی و لبخندی
.دگرگون، زیرورو باید


ز قتل هرقلم بشکسته ای دانا
محرم ها به پا باید
برای پینه بسته دست قالی باف کودک
گریه ها باید
برای شادی گل ها
قفس ها را ز بلبل ها تهی باید
میان سفره هفت سین
شرابی آتشین باید


کلاس دیگری باید
کتاب دیگری باید
برای دیدن زشتی و نیکی
چشم های دیگری باید
برای غنچه های ناز
ایرانی دیگری باید

وگر ایزد نخواهد این
:به آواز بلند این کفر میگویم
خدای دیگری باید
دعای دیگری باید